مرا دیوانه نفسی است – تن تاریک زندانش … خرد فرمانده زندان و او محکوم فرمانش نه تقصیر جنونش کرده در قید و گرفتاری … که جز دیوانگی باشد هزاران جرم و عصیانش جنون تقصیر عمدی نیست تا کیفر دهد آنرا … کجا دیوانه از دیوانگی آزرده شده جانش ؟ گر این دیوانه را باشد […]

اي عكس من نشان من از زندگانيم … اي يادگار كودكي و نو جوانيم در گلشن جهان گل بيرنگ و بوي من …در باغ زندگاني برگ خزانيم نقش بر روي لوحه ناپايدار عمر … از جسم مستعار اثر جاودانيم از روزگار گم شده در دست مانده ام … ز ايام پر شكنجه و حسرت نشانيم […]